کلاس معکوس آنلاین: استفاده موثر از روش یادگیری فعال در محیط یادگیری تماماً برخط

خانم دکتر فتانه تقی یاره

 

مفهوم کلاس معکوس بر پایه یادگیری فعال، در قرن بیست و یکم و در فضای مجازی متولد شد. اگر کلاس درس را به سان قایقی در میان دریای آموزش در نظر بگیریم، در تدریس سنتی، معلم تعیین مسیر می کند، پارو می زند، پیش می راند و یادگیرنده تنها نظاره می کند. در حالی که در یادگیری فعال، پارو در اختیار یادگیرنده قرار می گیرد و او است که با پرسشگری، مشارکت و سازماندهی محتوای یادگیری، هدایت یادگیری را در دست می­گیرد.

در یادگیری فعال، بر خلاف آموزش سنتی، یادگیرنده بیش از معلم تلاش می کند. در فرایند یادگیری، در کنار کسب دانش، مهارت­هایی چون تفکر نقادانه، فرضیه سازی، حل مساله، ارزیابی و گفتگو نیز مورد توجه قرار می­گیرند تا یادگیرنده علاوه بر کسب دانش پایه در مسیر تولید و کاربست دانش قرار گیرد. معلم با تشویق مسئولیت پذیری در مورد تصمیمات یادگیری، آگاهی از یادگیری (چه یاد می گیرد و چگونه یاد می گیرد) را تقویت می کند. به این ترتیب، انگیزه یادگیری از طریق احساس تعلق و اشتراک قدرت در کلاس، در یادگیرنده افزایش می یابد.

چالش اصلی یادگیری فعال، مقاومت در برابر تغییر هم از سوی یادگیرنده و هم معلم است. یادگیرندگان در گذار از تدریس سنتی به یادگیری فعال باید بیشتر تلاش کنند؛ به علت تقسیم جدید قدرت کلاس، استقلال بیشتر و در نتیجه مسئولیت بیشتری حس می کنند؛ معلم به دنبال اعطای فرصت شکست و یادگیرفتن از آن است که باعث افزایش ترس از شکست در یادگیرندگان می­شود؛ همچنین ممکن است برخی یادگیرندگان آمادگی و پختگی لازم برای این روش را نداشته باشند. شواهد پژوهشی نشان می­دهند که در صورتی که معلم به یادگیری بپردازد و ثبات داشته باشد، علاوه بر غلبه بر مقاومت یادگیرندگان، همراهی و قدردانی پایانی آنها را نیز خواهد داشت. از سوی دیگر، مقاومت معلم ناشی از سه نوع نگرانی است؛ نگرانی از پوشش دادن کلیه محتوای آموزشی؛ آماده نبودن یادگیرندگان برای این روش؛ و از دست دادن کنترل کلاس در اثر اشتراک قدرت. معلم می تواند با تمرکز بر هدف غایی یادگیری فعال، یعنی ایجاد تجربه یادگیری مستقل انفرادی و گروهی، بر این موارد فائق آید.

در یادگیری فعال، فضای کلاس محل انتقال محتوا از معلم به یادگیرنده نیست. در کلاس معکوس، پیش از کلاس مطالب در اختیار یادگیرنده قرار می گیرد. مسایل مربوط به محتوای آموزشی در کلاس از طریق بحث مشارکتی، حل و فصل می شود. خارج از کلاس تحقیق صورت می گیرد. نقش معلم انتخاب و ارائه محتوا پیش از کلاس و مدیریت و تسهیلگری مباحثه داخل کلاس است. به این ترتیب، شخصی سازی بیشتری صورت می گیرد، جنبه­های تعلیمی کمرنگ تر می شوند و یادگیرندگان در فرایند اکتساب دانش، ارزیابی یادگیری خود و یادگیری همکلاسی­ها مشارکت می­کنند.

در یک جمع بندی، یادگیری معکوس محصول تغییر در پارادایم یادگیری است. گذار به یادگیری سازا گرا به منظور یادگیری حل مساله، تفکر نقاد و تفکر انعکاسی، نیازمند تغییر نقش معلم از تدریس به مربی گری و تسهیل گری است.